یک اتفاق فرهنگی خوب در کشور افتاده و آن برگزاری جشنواره ای است به اسم "جشنواره مردمی فیلم عمار".
این جشنواره یک تفاوت اساسی با بقیه ی جشنواره ها دارد و آن هم داشتن پسوند "مردمی" ...
البته "مردمی" بودن جشنواره بیشتر بستگی به فیلم هایی دارد که در آن پخش می شود ، که در این زمینه هم جشنواره عمار را باید مردمی تر از همه ی جشنواره های دیگر دانست ، جشنواره هایی که معمولاً فیلم هایشان بیشتر برای داورها و منتقدها ساخته می شوند و از همان اول مشخص است که این فیلم برای مردم عادی کوچه و بازار ساخته نشده ...
"مردمی" بودن این جشنواره در موضوع و محتوای فیلم ها هم قابل مشاهده است ، فیلم هایی که به جای فریب دادن تماشاگر و کشاندن او به دامی از جاذبههای پست و غفلتزدگی ، به دغدغه های اصلی مردم نگاه دارند.
جشنواره مردمی فیلم عمار یک فرصت خیلی خوب است برای بچه های ارزشی که همدیگر را بشناسند و با فضای کار هم آشنا شوند. یک شروع خوب برای آن هایی که دغدغه ی دین و فرهنگ دارند و یک دلیل خوب برای آن هایی که می گویند نمی شود در این زمینه کار کرد.
این روزها عکس و فیلم های جشنواره را که می بینم ، این فکر به ذهنم می رسید که چقدر جای ((شهید آوینی)) الآن خالی است ، شاید اگر بود این اتفاق خوب خیلی زودتر از این ها می افتاد. اما شاید او آنچه را که می بایست گفته است و بارش را به منزل رسانده که اکنون در پیشگاه خداوند جای دارد و این وظیفه ی ماست که ادامه ی بار را بر دوش بگیریم.
"فرصت تمام شد و ما ناچاریم بحث را به همین صورت ناتمام رها کنیم و بگذریم، با این تذکر که آیندهی انقلاب اسلامی در همهی وجوه توسط کسانی محقق میشود که اسلام را بشناسند و مهمتر از شناختن، با جان و دل بدان پیوسته باشند. پس اجازه دهید که امید ما برای آیندهی سینمای ایران جز به هنرمندان مؤمن خطشکن نباشد که نباشد. امام بتشکن بود و بسیجیها به تبعیت از ایشان، خطشکن؛ و سینمای متعهد ما نیز باید خاکریزهای تثبیتشدهی سینمای غرب را بشکند و راهی تازه باز کند. راه ما از آنجا که غربیها رفتهاند و میروند نمیگذرد و باید متوقع بود که اگر افقهایمان با یکدیگر متفاوت است، راههایمان نیز متفاوت باشد؛ روشهایمان نیز." **